عاقبت ناز کنی ناز کنی؛ غزل عاشقانه
دستهبندی: سرودهها
Image on colorblends
ای نگارم شود آیا که تو ایثار کنی
با نگاهی که سحر بر من بیمار کنی
حیف آن نرگس مست است که بر من افتد
این چنین من به نگاهت تو بدهکار کنی
گل نرگس که نخندد علت هجر تو است کاش با آمدنت شاد دل خار کنی
هر سعادت که بیابم ز تو باشد جانا
پاره کاغذ به نگه برگ بهادار کنی
من که دانم به تفقد تو نیایی بر ما
آنچه دشمن ننموده تو دگربار کنی
عاقبت ناز کنی ناز کنی جان بدهم
خویش را در غم مرگ من عزادار کنی
دستهبندی: سرودهها
نوشته شده در سهشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳