به بهانهٔ لیلا، به بهانهٔ مادرم؛ نگاهی به فیلم سینمایی لیلا ساخته داریوش مهرجویی
دستهبندی: سینما
فرصتی دست داد تا لیلای مهرجویی را به تماشا بنشینم. فردای آن روز در به هم رسیدن نوروز و ماه رمضان خانوادهٔ خسته، گرسنه و بیکار فیلمی طلبیدند و من لیلا را که به دلم نشسته بود معرفی کردم. دوباره به تماشا نشستیم و پس از ۲۵ دقیقه مجبور شدیم به ناچار ادامهٔ فیلم را به وقتی دیگر واگذاریم.
...
در اتاقْ خواب بودم. بیدار شدم و بیرون آمدم و با صحنهٔ شگفتآوری مواجه شدم: هر کدام از اعضای خانواده هندزفری به گوش انداخته و به صفحهٔ تلفن همراه خویش چشم دوخته و سرگذشت لیلا را دنبال میکند تا ببیند چه بر سر این دختر بینوا خواهد آمد.
لیلای داریوش مهرجویی ساخته شده در سال ۱۳۷۵ داستان زنی است به نام لیلا با بازی لیلا حاتمی که بچه دار نمیشود.
تا اینجا را نوشتم که مشوقی باشم برای دیدن فیلم. در ادامه بخشی از داستان فیلم را خواهم سوزاند. پس اگر فیلم را ندیدهاید ادامهٔ متن را نخوانید!
لیلا روایتگر زنی است عاشق، مهربان و فداکار و شاید کمی ترسو که همین فداکاری بیش از حد او زندگیشان را به مرز نابودی میکشاند، اگر خوشبینانه نگاه کنیم و نگوییم که به نابودی کشاند.
لیلا سعی میکند تمام فشارها و سختیها را به جان بخرد و با این کار عشقش به رضا (همسرش با بازی علی مصفا) را بیش از پیش ثابت کند غافل از آنکه هر کسی آستانهٔ تحملی دارد. نمیشود همهٔ مشکلات را به تنهایی به دوش کشید.
با وجود بچه دار نشدن لیلا، رضا و لیلا یکدیگر را بسیار دوست میدارند. عاشق یکدیگر هستند. همه چیز عالی است البته به جز مادر رضا که در این فاجعه کم از لیلا مقصر نیست.
لیلا رضایت میدهد که رضا ازدواج کند. یا بهتر بگویم خودش رضا را به ازدواج مجدد وا میدارد. خودش خواستگاری را هماهنگ میکند. خودش عروس جدید (گیتی) را میپسندد. بعد اتاقش را جدا میکند و اتاق دو نفره را برای رضا و گیتی آماده میکند. اما شب عروسی وقتی رضا و گیتی به اتاق دو نفرهای که پیشتر لیلا و رضا در آن میخوابیدند میروند آستانهٔ تحمل لیلا سر میرسد و دیوانه وار، اگر واقعاً دیوانه نشده باشد، از خانه فرار میکند.
این دیوانگی لیلا همه چیز را خراب میکند. رضا که لیلا را خیلی دوست داشت به هم میریزد. زندگی رضا با گیتی دوامی نمییابد و خلاصه لیلا با فداکاری احمقانهاش همه چیز را خراب میکند.
هر چند داستان لیلا در نهایت به خوبی به پایان میرسد اما بخت همیشه یار نیست و گاهی دیگر فرصتی برای جبران پیش نمیآید.
دستهبندی: سینما
نوشته شده در سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳
حرفی؟ سخنی؟
دوست خوبم سلام! پیام شما در این صفحه منتشر نمیشه برای همین اگه دوست داری جواب پیامی که برام مینویسی رو بگیری حواست باشه که ایمیل معتبری وارد کنی. تنها راه ارتباطی من با شما همین ایمیلیه که اینجا وارد میکنی. پیشاپیش ممنونم که نظرت رو میگی.