عاشقانه ها؛ به افق کرمانشاه
دستهبندی: عاشقانه
یادت هست دو رمضان قبل را؟
پیش از رمضان بود. هر روز میدیدیم هم را. از همان اول روز مهرت به دلم افتاد که:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
تو اما ...
تا این که این دو بیت خواجهٔ شیراز را نوشتم و آویختم بر دیوار:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش
یکی دو روز مانده بود به رمضان که برگشتی به شهرتان. رمضان شد و صیام و افطار. هر روز مجنونوار بر سر سفره مینشستم و هنگام اذان خیره بر دیوار به انتظار اذانی دیگر مینشستم: به افق کرمانشاه.
و بعد از بسم الله آرام زیر لب میخواندم:
علیک بها صرفاً و ان شئت مزجها
فعدلک عن ظلم الحبیب هو الظلم
و بعد هم در عوض ظلم الحبیب با دستپخت مادرم افطار میکردم.
گفتی نکن این کار را.
گفتم نمیشود.
گفتی حالا که این جور است من هم از اذان صبح تهران دیگر چیزی نمیخورم.
گفتم دیوانهای.
خندیدی.
دور بودیم اما دلهایمان نزدیک بود. حالا در عوض آن دو بیت این بیت را نوشتهام:
من و بادِ صبا مِسکین دو سرگردانِ بیحاصل
من از افسونِ چشمت مست و او از بویِ گیسویت
حالا باید در انتظار صبا بنشینم که خبری از تو بیاورد. اما خبر خودش را آوردند که آخر مرتبه که از کوی تو میگذشت چنان بدحال گشت که اینک شب را بر بالین تو سحر میکند و تو به تیمارش نشستهای.
اشتباه از من بود. باید همان دوبیت را که با خودت برده بودی دوباره مینوشتم و میآویختم بر دیوار اتاق:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش
دیوار متروکهای که حالا دیگر گذر صبا هم به آن نمیافتد.
تفألی زدم و این غزل آمد:
زلفآشفته و خِویکرده و خندانلب و مست
پیرهنچاک و غزلخوان و صُراحی در دست
نرگسش عَربدهجوی و لبش افسوسکنان
نیم شب، دوش به بالین من آمد، بنشست
سر فرا گوش من آورد به آوازِ حزین
گفت: ای عاشقِ دیرینهٔ من، خوابت هست؟
میخوابم و ناگهان از خواب رها میشوم بلکه تو آمده باشی اما خبری نیست. با خودم تکرار میکنم:
دلا بسور که سوز تو کارها بکند
نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یاری پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
دستهبندی: عاشقانه
نوشته شده در دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲
حرفی؟ سخنی؟
دوست خوبم سلام! پیام شما در این صفحه منتشر نمیشه برای همین اگه دوست داری جواب پیامی که برام مینویسی رو بگیری حواست باشه که ایمیل معتبری وارد کنی. تنها راه ارتباطی من با شما همین ایمیلیه که اینجا وارد میکنی. پیشاپیش ممنونم که نظرت رو میگی.