خلاقیت یا آموزش؟ فرق میان این دو چیست؟

 خلاقیت

Image by Freepik

ساعت ۱۸ روز شنبه جلسهٔ تیم خلاقیت داریم. در چارت کودکان فرشته‌اند تیم خلاقیت از آموزش جداست. از قبل از جلسه فکرم مشغول است که چرا خلاقیت از آموزش جداست؟ اصلاً تفاوت میان خلاقیت و آموزش چیست؟ اصولاً آیا خلاقیت آموزش دادنی است؟ اگر بله پس چرا خلاقیت جزئی از آموزش نیست؟ اگر خیر پس در کلاس‌های خلاقیت دقیقاً چه کاری انجام می‌دهیم؟ مثلاً ما در تیم خلاقیت کلاس کامپیوتر یا اوریگامی برگزار می‌کنیم. به فرض بپذیریم که خلاقیت جدا از آموزش است. اوریگامی و کامپیوتر خلاقیت هستند یا آموزش؟

هنوز جلسه شروع نشده که از زینب می‌پرسم که چرا تیم خلاقیت زیرمجموعهٔ آموزش نیست و جواب قانع کننده‌ای دریافت نمی‌کنم. در جلسه هم صحبت‌ها به سمتی می‌رود که فرصتی نمی‌شود از این جور سؤال‌ها بپرسم. همین می‌شود که بعد از جلسه تا به پوریا برسم بیش‌تر و بیش‌تر فکر می‌کنم تا به یک جمع‌بندی برسم.


این چالش را با دو نگاه می‌توانم پاسخ بدهم:

  1. از تعریف پذیرفته شدهٔ خلاقیت استفاده کنم که خلاقیت ساختن و خلق کردن چیزی جدید یا راهکاری نو برای حل یک مسئله است. نتیجهٔ این تعریف این است که کلاس اوریگامی یا ICDL ربط زیادی به خلاقیت ندارد و در دایره فعالیت تیم آموزش قرار می‌گیرد. با این تعریف فعالیت‌هایی که بیش‌تر جنبهٔ حل مسئله و خلق کردن دارند در حیطهٔ فعالیت تیم خلاقیت قرار می‌گیرند و فعالیت‌هایی که بیش‌تر جنبهٔ آموزش و یادگیری دارند در حیطهٔ کاری تیم آموزش.

  2. اما نگاه دوم اینکه آموزش و خلاقیت را بازتعریف کنیم و یک تقسیم‌بندی جدید بسازیم. آموزش دروس متعارف آموزش و پروش را در بربگیرد و خلاقیت هم بشود تمام آموزش‌های جذاب و مفیدی که جزء دروس متعارف آموزش و پرورش نیستند. با این تعریف می‌توانیم خودمان را قانع کنیم که اوریگامی و ICDL خلاقیت هستند. که ظاهراً خیریه هم این نگاه را دارد.

بگذریم که نگاه دوم اساساً نادرست است که به چه حقی آمده‌ایم واژه‌هایی که از خود معنا دارند را بازتعریف کرده‌ایم، من اعتقاد دارم جدا کردن خلاقیت از آموزش اشتباه است که آموزش غیرخلاق ثمری نخواهد داشت و خلاقیت هم بدون آموزش اساساً غیرممکن است.

با همهٔ اینها با وضع موجود تنها ایده‌ای که به ذهنم می‌رسم این است که در تیم خلاقیت بیش‌تر به فعالیت‌هایی بپردازیم که همراه با ساختن و خلق کردن و پیدا کردن راهکارهای نو همراه باشد.

پس اگر این خلاق بودن و ساختن و خلق کردن و راه حل پیدا کردن جز‌ء اولویت‌های کسی نباشد احتمالاً بقیهٔ این نوشته برایش خسته کننده می‌شود. چنین کسی می‌تواند همین جا صفحه را ببندد و بی‌دلیل خودش را اذیت نکند.

خیلی خلاصه قرار است برنامه بچینیم برای کار کردن با تعدادی دانش‌آموز منطقهٔ محروم و شکوفا کردن استعدادهایشان.

در جلسهٔ دیروز حسین و زینب ازمان خواستند که ایده‌هایمان را برای برگزاری کلاس با بچه‌ها بگوییم و اگر توانستیم همان ایده را مرتب و منظم کنیم و نقشهٔ راه را ترسیم کنیم. ترسیم کردن نقشهٔ راه از سواد و تخصص من خارج است اما از آنجا که آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید تصمیم می‌گیرم در عوض آنکه عریضه را خالی بگذارم نکاتی که به ذهنم می‌رسد را بنویسم تا شاید به کار دوستانی که قرار است نقشهٔ راه ترسیم کنند بیاید.

همهٔ این‌ها را در یک قالب یک یادداشت روی وبلاگ شخصی‌ام منتشر می‌کنم تا شاید فردا روزی به کار دیگرانی هم بیاید. باشد که رستگار شویم…

یک

یکی از مثال‌هایی که در جلسهٔ دیروز دربارهٔ آن صحبت کردیم اوریگامی بود. دو ماهی است که در سرای نور اوریگامی آموزش می‌دهم و دیروز هم حسین از این برنامه استقبال کرد و اشاره کرد که برای مثال می‌توانم یک نقشه برای همین اوریگامی ترسیم کنم که بعداً بشود مانور بیش‌تری داد. اما صادقانه باید اعتراف کنم اوریگامی از آن دسته مسائلی است که به شدت آموزشی است و بار خلاقیتی خاصی ندارد. البته قرار نیست به این بهانه که یک موضوع آموزش‌محور است و بار خلاقانه ندارد از تیم خلاقیت حذف شود…

دو

در جلسهٔ دیروز همچنین دربارهٔ ICDL صحبت کردیم. به نظرم ICDL حتی ۱۰ سال قبل هم دورهٔ مناسبی نبود وای به امروز که جهان زیر و رو شده است. به عنوان یک اصل کلی حداقل در حوزهٔ خلاقیت به نظرم باید تاجایی که ممکن است از مورد موضوع واقع شدن یک نرم‌افزار مشخص فرار کنیم. به ویژه امروز که بسیاری از کارها را می‌توانیم با گوشی موبایلمان و یا با برنامه‌های خیلی سادهٔ تحت وب انجام بدهیم.

البته شاید طی این سال‌ها در سرفصل‌های ICDL تغییراتی ایجاد شده باشد که من اطلاعی ندارم!

سه

دربارهٔ طراحی سایت صحبت کردیم. کوتاه و مختصر بخواهم بگویم شاید برای شروع دورهٔ طراحی سایت دو برنامه بتوانیم ارائه کنیم:

یکی آموزش راه اندازی یک سیستم مدیریت محتوا مثل وردپرس یا جوملا و دوم راه اندازی یک صفحهٔ ساده اچ تی ام ال از صفر و در ادامه قالب‌دهی به همان صفحه به کمک سی اس اس است.

برنامهٔ اول خیلی زودبازده است. شاگرد خیلی زود یاد می‌گیرد یک سایت با ظاهر مناسب راه بیندازد اما به نظرم اصلاً خلاقانه نیست و در حوزهٔ آموزش قرار می‌گیرد.

احتمالاً در نقشهٔ راه طراحی سایت، برنامهٔ دوم زمان خیلی بیش‌تری می‌طلبد و در انتها هم نتیجه‌ای چشمگیر چونان برنامهٔ اول حاصل نمی‌شود اما با این حال جا برای مانور شاگرد بسیار بیش‌تر دارد و خلاقانه‌تر است.

چهار

دربارهٔ برنامه نویسی به نظرم یادگیری یک زبان برنامه نویسی (حتی زبان سهلی مثل پایتون) همان طور که از اسمش (يادگیری) پیداست بیش‌تر از آنکه خلاقانه باشد آموزش محور است.

یادگیری زبان در مراحل ابتدایی یادگیری سینتکس زبان است و در ادامه هم احتمالاً کسی که کتابخانه‌های بیش‌تری بشناسد برنامه نویس بهتری است که هر دوی این موارد خیلی آموزش‌محور هستند.

عمده خلاقیتی که در برنامه نویسی وجود دارد در همان یادگیری تفکر الگوریتمی است.

پنج

دربارهٔ تفکر الگوریتمی یک سری بازی‌گون وجود دارد که خیلی هیجان انگیز است. مثلاً Human Resource Machine که واقعاً بامزه است و کلی آدم را سر ذوق می‌آورد. (همین امروز فهمیدم که نسخهٔ‌ اندروید هم دارد این بازی؛ نصب کردم و دوباره بازی کردم و کلی سر کیف آمدم! شما هم اگر فرصتی پیدا کردید این فرصت را از دست ندهید!)

فهرستی از این دست بازی‌ها را می‌توانید در اینجا ببینید.

یا مثلاً زبان‌هایی مثل Scratch که برای آموزش سنین پایین خیلی مناسب هستند. فراتر از آموزش گاهی اوقات خودم هم با آن بازی می‌کنم!

شش

دربارهٔ تایپ هرچه فکر می‌کنم نمی‌توانم به جمع بندی برسم که مناسب کلاس خلاقیت است یا نه اما هر چه هست از جنس آموزش نیست و همین جای امیدواری دارد. به‌علاوه تعدادی زیادی سایت خوب وجود دارد که خیلی کمک کننده است. از یوتایپ ایرانی و پولی که بگذریم اگر نیاز باشد احتمالاً دوستان بتوانند چیزی مثل Elletypes را برای زبان فارسی توسعه بدهند! بازار رقابت و مسابقه هم در این حوزه حسابی گرم است و کلی هیجان و انگیزه به بار می‌آورد.

هفت

در مورد طراحی سایت باز یکی از کارهای جذاب بازی کردن با فریم‌ورک‌های ساده در عوض یادگیری سی‌اس‌اس است. مثلاً با فریمورک‌های ساده‌ای مثل Mustard یا Pure.css می‌توان کلی خلاقیت به بار آورد که برای شروع ( البته بعد از یادگیری ابتدایی اچ تی ام ال) خیلی مفید به نظر می‌رسد.

هشت

مدتی است مواجه می‌شوم با آدم‌هایی که وقتی می‌خواهند پیامی چند خطی برای کسی بنویسند ایده‌ها را تحویل چت‌جی‌پی‌تی می‌دهند و متن تحویل می‌گیرند!

به نظرم انشاء هم ایده‌ٔ‌ خوبی برای خلاقیت است. نوشتن در حوزه‌های مختلفی مثل نامهٔ اداری، خاطره نویسی، گزارش نویسی، قصه نویسی و ...

اگرچه نامه‌های اداری خیلی آموزش محور هستند و خلاقیت خاصی نمی‌طلبد اما گزارش‌نویسی و قصه‌نویسی جا برای خلاقیت بسیار دارد.

نه

مرتب کردن مکعب روبیک استاندارد سه در سه هم معمولاً برای بچه‌ها جذاب است. البته مرتب کردن روبیک هم جزء مواردی است که از نظر من خیلی خلاقانه نیست اما با این حال هم جذاب است، هم بچه‌ها خیلی زود نتیجهٔ‌ کارشان را می‌بینند و هم جا برای مسابقه و رقابت دارد.

انتها

این یادداشت را در همین نقطه به پایان می‌رسانم.

شاید خیلی از این ایده‌ها نتیجه‌ای نداشته باشد که بتوان آن را پررنگ کرد و به همه کس نشان داد اما مطمئناً هیچ تلاشی بی‌تأثیر نخواهد ماند…

و من به آینده امیدوارم…

نوشته شده در یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳



حرفی؟ سخنی؟

دوست خوبم سلام!
پیام شما در این صفحه منتشر نمی‌شه برای همین اگه دوست داری جواب پیامی که برام می‌نویسی رو بگیری حواست باشه که ایمیل معتبری وارد کنی. تنها راه ارتباطی من با شما همین ایمیلیه که اینجا وارد می‌کنی. پیشاپیش ممنونم که نظرت رو می‌گی.