وعده فقر؛ اندر احوالات بی پولی
الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا (بقره، ۲۶۸)
ترجمه: شيطان شما را از تهيدستى بيم مىدهد و شما را به زشتى وامىدارد؛ و[لى] خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مىدهد. (فولادوند)
آیه میفرماید که شیطان فقر مالی در آینده را به شما مینمایاند (و چه بسا این وعده حقیقت باشد) و به واسطهٔ ترساندن از این فقر، شما را به زشتی وا میدارد تا نزد خودتان خیال کنید که با این زشتیها میتوانید جلوی فقر را بگیرید. در حالی که داریم:
وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ (یونس، ۱۰۷)
ترجمه: و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه،) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمیسازد (مکارم شیرازی)
و حافظ میفرماید:
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست
اما در مقابل خداوند نه آن که به دروغ وعدهٔ غنای مادی بدهد، بلکه در عوضِ فقر و غنا از مغفرت صحبت میکند یعنی چه بسا آیندهٔ سختی را در انتظار داشته باشید اما صبر پیشه کنید که بیشک مغفرت من نصیب حالتان خواهد شد.
اصولاً در این آیه بحث فقر مطرح نیست. موضوع آیه ترس از فقر است. فقر مادی بخش جدایی ناپذیر از زندگی این دنیا است و همیشه گریبانگیر بسیاری از مردمان از مؤمنین و کفار بوده است. عمده مسئله نوع نگاه به فقر است که در مکتب توحید فقر نیز همانند دیگر اتفاقات عالم لطفی است از سوی خدا که هر کدام حکمتی دارد. حافظ میفرماید:
بنوش باده که قَسّام صُنع قسمت کرد
در آفرینش از انواعِ نوشدارو نیش
که از قوانین تکوینیه است که مؤمنین در این دنیا همواره با سختیهای بیشتری مواجه باشند. در امالی شیخ طوسی از امام کاظم نقل شده است که:
مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ مَثَلُ كِفَّتَيِ اَلْمِيزَانِ، كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلاَئِهِ، لِيَلْقَى اَللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ لاَ خَطِيئَةَ لَهُ. الأمالي (للطوسی) جلد۱، صفحه۶۳۱
ترجمه: حكايت مؤمن حكايت دو كفۀ ترازو است. هرگاه بر ايمانش افزوده شود بلايش افزوده مىشود تا خداوند را بدون هيچ گناهى ديدار كند.
غزالی در اصل هفتم از رکن سوم کیمیا از رسول خدا نقل میکند که:
بسا خاکآلودهٔ خُلقانْ جامه که اگر سوگند بر خدای دهد و بهشت خواهد به وی دهد؛ و اگر از دنیا چیزی خواهد ندهد.
پس نه آن که فقر ننگ باشد، بلکه ترس از فقر و ننگ داشتن آن ننگ است که از حضرت عیسی بن مریم نقل است:
اتَّقُوا اللَّهَ وَاعمَلُوا للَّهِ، وَلَا تَعمَلُوا لِبُطُونِكُم، وَانظُرُوا إِلى هذِهِ الطَّيرِ لَا تَحصُدُ وَلَا تَزرَعُ يَرزُقُها اللَّهُ، فَإِن زَعَمتُم أَنَّ بُطُونَكُم أَعظَمُ مِن بُطُونِ الطَّيرِ، فَهذِهِ البَقَرُ وَالحَمِيرُ لا تَحرُثُ وَلَا تَزرَعُ يَرزُقُها اللَّهُ، وَإِيّاكُم وَفَضلَ الدُّنيا فَإِنَّها عِندَ اللَّهِ رِجسٌ (حکمتنامهٔ عیسی بن مریم ۴/۲۲)
ترجمه: از خدا بپرهيزيد و براى خدا كار كنيد، نه براى شكمهايتان. به اين پرندگان بنگريد، نه مىدِرَوند و نه مىكارند؛ امّا خداوند، روزىشان مىدهد. اگر مىگوييد كه شكمهاى شما بزرگتر از شكمهاى پرندگان است، اين گاوان و خران هم كشت و زرعى نمىكنند؛ ولى خداوند، به آنها نيز روزى مىدهد. از زوايد دنيا دورى كنيد؛ زيرا كه اينها نزد خدا پليدند.
که چنین فقری از اهل بیت عصمت هم دور نبوده است. در سیرهٔ اهل بیت در روایت معروفی که ذیل سورهٔ هل اتی آمده است میخوانیم:
حسنبنمهران از امام صادق (علیه السلام) و ایشان از پدرش (علیه السلام) نقل میکند که فرموده است: «حسن و حسین (علیها السلام) درحالیکه کودک بودند بیمار شدند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با دو مرد به عیادت آنها آمد یکی از آنها گفت: «ای ابالحسن (علیه السلام) اگر برای دو فرزندت نذری میکردی خدا آنها را شفا میداد». فرمود: «سه روز به شکرانهی خدا روزه میدارم و فاطمه (سلام الله علیها) هم چنین گفت و حسن و حسین (علیها السلام) هم گفتند: «ما هم سه روز روزه میداریم». و کنیزشان فضّه هم چنین نذری کرد خدا جامهی عافیت به بر آنها پوشاند. صبح نیّت روزه داشتند و طعامی نداشتند علی (علیه السلام) نزد همسایهی یهودی خود شمعون که شغل پشم داشت رفت و فرمود: «میتوانی مقداری پشم به من بدهی که دختر محمّد (صلی الله علیه و آله) برایت بریسد و سه صاع جو در عوض آن بدهی». گفت: «آری؛ مقداری پشم با جو به آن حضرت داد و او به فاطمه (سلام الله علیها) خبر داد و قبول کرد و اطاعت نمود و یکسوّم پشم را رشت و یک صاع جو را برداشت آسیا کرد و خمیر کرد و پنج قرص نان از آن پخت برای هر تن قرصی. علی (علیه السلام) نماز مغرب را با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خواند و به منزل آمد و سفره گستردند و هرپنج نشستند افطار کنند اوّلین لقمه را که علی (علیه السلام) برداشت مسکینی به در خانه ایستاد و گفت: «درود بر شما ای اهل بیت محمّد (صلی الله علیه و آله)! من مسکینی مسلمانم. مرا از آنچه میخورید اطعام کنید. خدا از طعام بهشت به شما طعام دهد». لقمه را از دست نهاد و هرچه در سفره بود برداشت و به مسکین داد و گرسنه خوابیدند و جز آب چیزی نخوردند. و سپس ثلث دوّم پشم را برداشت و رشت و صاعی از جو بر گرفت و آسیا کرد و خمیر کرد و پخت و پنج قرص نان فراهم کرد و برای هر سری قرصی. و علی (علیه السلام) نماز مغرب را با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خواند و به منزل آمد و چون سفره گستردند و پنج تن نشستند و وقتی علی (علیه السلام) اوّلین لقمه را گرفت، یتیم مسلمانی بر در خانه ایستاد و گفت: «درود بر شما خانوادهی محمّد (صلی الله علیه و آله)! من یتیم مسلمانم. از آنچه خود میخورید به من بدهید. خدا به شما از خوراک بهشت عطا کند علی (علیه السلام) لقمه از دست نهاد». و سپس هرچه در سفره بود به آن یتیم داد، قسمت سوّم پشم را رشت و آخرین صاع جو را آسیاب کرد و خمیر نمود و پنج قرص دیگر برای هر سری قرصی از آن پخت. علی (علیه السلام) نماز مغرب را با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خواند و به منزل آمد و سفره گستردند و باز اوّلین لقمه را که علی (علیه السلام)گرفت، اسیری از مشرکان از در خانه آواز داد: «ای خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله)! ما را اسیر میکنید و در بند مینمایید و طعام نمیدهید، علی (علیه السلام) لقمه را از دست بر زمین نهاد. و هرچه در سفره بود برداشتند و به آن اسیر دادند ... و همه گرسنه خوابیدند و صبح را روزه نبودند و چیز خوردنی هم نداشتند. شعیب در حدیث خود گوید علی حسن و حسین (علیها السلام) را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آورد و چون جوجه از گرسنگی میلرزیدند. چون پیغمبر (صلی الله علیه و آله) آنها را به این حال دید، فرمود: «فرمود: «ای ابالحسن (علیه السلام)! حال و روز شما خیلی مرا ناراحت میکند؛ بشتاب، نزد فاطمه (سلام الله علیها) برویم. و همه نزد فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و او در محرابش بود و از گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود و چشمهایش به گودی رفته بود چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را دید در آغوشش کشید و گفت: «به خدا استغاثه کنم که شما سه روز است به این حالید، جبرئیل فرود آمد». و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) بگیر آنچه را خدا برای خاندانت آماده کرده است»، فرمود: «چه بگیرم»؟ گفت: هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ... إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً ... حسنبنمهران در حدیث خود گفته پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ازجا جست و به منزل فاطمه (سلام الله علیها) رفت و فکاری آنها را دید و آنها را جمع کرد و بر سر آنها خم شد و میگریست و میفرمود شما از سه روز در این وضع بودید و من متوجّه نبودم جبرئیل این آیات را آورد: إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۴۸
و در انتها این بحث را با روایتی از امام کاظم علیه السلام خاتمه میدهیم:
قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ) إِنَّ رَجُلاً جَاءَ إِلَى سَيِّدِنَا اَلصَّادِقِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) فَشَكَا إِلَيْهِ اَلْفَقْرَ، فَقَالَ: لَيْسَ اَلْأَمْرُ كَمَا ذَكَرْتَ وَ مَا أَعْرِفُكَ فَقِيراً. قَالَ: وَ اَللَّهِ يَا سَيِّدِي مَا اِسْتَبَيْتُ ، وَ ذَكَرَ مِنَ اَلْفَقْرِ قِطْعَةً وَ اَلصَّادِقُ يُكَذِّبُهُ، إِلَى أَنْ قَالَ لَهُ: خَبِّرْنِي لَوْ أُعْطِيتَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَّا مِائَةَ دِينَارٍ، كُنْتَ تَأْخُذُ قَالَ: لاَ. إِلَى أَنْ ذَكَرَ أُلُوفَ دَنَانِيرَ وَ اَلرَّجُلُ يَحْلِفُ أَنَّهُ لاَ يَفْعَلُ، فَقَالَ لَهُ: مَنْ مَعَهُ سِلْعَةٌ يُعْطَى بِهَا هَذَا اَلْمَالَ لاَ يَبِيعُهَا هُوَ فَقِيرٌ! الأمالي (للطوسی) جلد۱، صفحه۲۹۷
ترجمه: امام كاظم عليه السّلام فرمود: مردى به نزد آقاى ما امام صادق عليه السّلام آمد و از ندارى به او شكايت نمود. امام فرمود: امر آن گونه كه مىگويى نيست و من تو را ندار بر نمىشمرم. مرد گفت: آقاى من! به خدا سوگند امر بر تو آشكار نگشته است [و پيوسته] از ندارى خود بيان مىكرد و امام صادق عليه السّلام سخن او را صحيح نمىشمرد. تا اينكه امام به او فرمود: مرا آگاه كن كه اگر براى بيزارى جستن از ما صد دينار به تو داده شود مىپذيرى؟ عرضه داشت: نه. پس امام تا هزاران دينار پيش رفت ولى مرد قسم مىخورد كه چنين نمىكند [و در مقابل آن مقدار پول از امام بيزارى نمىجويد] پس امام به او فرمود: آيا كسى كه چنين سرمايه و كالايى دارد كه در برابرش اين مقدار پول داده مىشود و او آن كالا را نمىفروشد فقير است!؟
نوشته شده در سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
حرفی؟ سخنی؟
دوست خوبم سلام! پیام شما در این صفحه منتشر نمیشه برای همین اگه دوست داری جواب پیامی که برام مینویسی رو بگیری حواست باشه که ایمیل معتبری وارد کنی. تنها راه ارتباطی من با شما همین ایمیلیه که اینجا وارد میکنی. پیشاپیش ممنونم که نظرت رو میگی.